.:زنداني سياسي آزاد بايد گردد:.

Tuesday, March 06, 2007

بیاینه کانون وبلاگ نویسان ایران پن لاگ برای 8 مارس

بیاینه کانون وبلاگ نویسان ایران پن لاگ برای 8 مارس
كانون وبلاگ نویسان ایران – پن‌لاگ
۸ مارس روز جهانی جنبش زنان است؛ جنبشی که در راه آزادی بیان و برقراری حقوق انسانی زنان مبارزه کرد، قربانی داد و توانست نام خود را در تاریخ جهان ثبت کند!
کانون وبلاگ نویسان ایران- پن‌لاگ این روزرا گرامی می‌دارد و از جنبش‌ آزادی‌خواه و برابری طلب ‌زنان جهان و به ویژه زنان ایران پشتیبانی می‌کند.
كانون وبلاگ نویسان ایران درآستانه‌ی این روز بزرگ توجه انجمن‌ها و نهادهای جهانی مدافع حقوق بشر را به پایمال شدن مداوم و برنامه‌ریزی شده‌ی حقوق زنان در ایران جلب می کند و خواستار نابودی هرگونه خشونت دولتی و غیردولتی علیه زنان در قوانین زن ستیز در ایران است.
دستگیری ده‌ها تن از کوشندگان جنبش زنان و از جمله وبلاگ نویسانی چون پرستو دوکوهکی و آسیه امینی در تجمعی مسالمت‌آمیز اعتراضی در برابر دادگاه انقلاب، نمونه‌ی آشکار ستیز با برابری حقوق زنان و مردان و وجود اراده‌ی سرکوب فعالیت و مبارزه برای رفع قوانین تبعیض‌آمیز زنان در ایران است. این گردهمایی که همزمان با دادگاه گروهی ازکوشندگان حقوق زنان و در واکنش به شدت‌گیری فشارهای امنیتی و احضارهای متعدد زنان برپا شده بود، مورد حمله‌ی نیروهای سرکوب‌گر حکومتی قرار گرفت و بازداشت نزدیک به سی و سه تن از زنان را درپی داشت.
درعرصه‌ی جهانی نیزکشته شدن يكی از وزرای زن استان پنجاب پاكستان به دليل نداشتن پوشش اسلامي که توسط افراد مسلح صورت گرفت و تجاوز به زنان زندانی بخصوص در زندان‌های عراق توسط نیروهای دولتی نمونه‌‌ی دیگری از عدم آزادی زنان در بخش‌های گسترده ای از جهان متمدن امروز است.
کانون وبلاگ نویسان ایران – پن‌لاگ ۸ مارس روز جهانی زن را به همه زنان و کوشندگان این جنبش شادباش می گوید و با محکوم کردن هرگونه تبعیض جنسی و نابرابری حقوق زنان با مردان خواهان آزادی بی‌درنگ زنانی است که تنها گناه‌شان مبارزه درراه حقوق زنان است.
کانون وبلاگ نویسان ایران ( پن لاگ )

Saturday, March 03, 2007

چهار شنبه سوری یادت نره



Monday, February 26, 2007

شب شعر یک شب مهتاب



شب شعر یک شب مهتاب .....

کمیته دانشجویی گزارشگران حقوق بشر
شب شعر پاسداشت مقاومت احمد باطبی و سایر زندانیان سیاسی عصر امروز با حضور پدر احمد باطبی ، فعالان سیاسی ، دانشجویی، روشنفکران و اعضای کانون نویسندگان ایران در محل سازمان دانش آموختگان ایران (ادوار تحکیم وحدت) برگزار گردید.
متن زیر گزارشی است که از سوی "کمیته دانشجویی گزارشگران حقوق بشر" در مراسم خوانده شد:
احمد باطبی در سال 1378 و در پی وقایع کوی دانشگاه تهران به دلیل بلند نمودن یک پیراهن خونین بازداشت شد و مدت 17 ماه را در بازداشتگاههایی مانند توحید، 325 سپاه و 209 زندان اوین در سلول انفرادی به سر برد و سپس به اتهام اقدام علیه امنیت ملی به اعدام محکوم شد. حکمی که با دو درجه عفو از سوی رهبری به 15 سال زندان کاهش یافت. وی تاکنون قریب به 8 سال از مدت محکومیت خود را پشت سر گذاشته است.
در طی این مدت حقوق شهروندی و قانونی وی به تعدد نادیده گرفته شده است که از جمله این موارد میتوان به نکات زیر اشاره کرد:
احمد باطبی از زمان بازداشت به دفعات مورد شکنجه جسمی و روحی قرار گرفته است. در نامه ی وی خطاب به رئیس قوه قضائیه که در اسفند 79 در روزنامه های ایران به چاپ رسید او اشاره کرده که "مامورین دستهای او را به لوله های آب ساختمان بسته و با چکمه های نظامی سر و ناحیه شکم وی را زیر ضرب گرفته اند و سرش را در فاضلاب پر از مدفوعی فرو برده و تا زمانی که قادر به حبس نفس خود بوده در آن حالت نگاه داشته اند." در حالی که به موجب ماده 5 اعلامیه جهانی حقوق بشر، بند 3 ماده 14 میثاق بین المللی حقوق مدنی- سیاسی، کنوانسیون بین المللی منع شکنجه و اصل 38 قانون اساسی ایران، " هر گونه شکنجه برای گرفتن اعتراف از متهم ممنوع است"
عدم برخورداری از حق محاکمه عادلانه:بند 3 ماده 14 میثاق بین المللی حقوق مدنی- سیاسی و اصل 35 قانون اساسی تصریح میکنند که "درهمه دادگاهها، طرفین محق اند برای خود وکیل انتخاب نمایند" و بر طبق بند 1 ماده 11 میثاق،" هر کس حق دارد به دادخواهی او منصفانه و علنی در یک دادگاه صالح، مستقل و بی طرف طبق قانون رسیدگی شود."
همچنین اصل 168 قانون اساسی مقرر میدارد که "رسیدگی به جرائم سیاسی و مطبوعاتی علنی و با حضور هیات منصفه صورت میگیرد." در حالی که احمد باطبی در محاکمه اولیه از کلیه موارد فوق محروم بوده و دادگاه مربوطه به هیچ عنوان تناسب جرم و مجازات را در صدور رأی در نظر نگرفته است.
باطبی در تاریخ 7 مرداد ماه امسال در حالی که در مرخصی به سر میبرد، با اتهام " زندانی فراری" توسط وزارت اطلاعات دستگیر و مجددا به بند 209 زندان اوین منتقل شد و بیش از 4 ماه را در سلول انفرادی به سر برد که در طی این مدت تحت بازجویی مداوم و فشار فزاینده روحی قرار گرفت. در حالی که این سوال مطرح میشود، در صورتی که اتهام وی منحصر به فرار از زندان بوده و قصدی برای پرونده سازی مجدد علیه وی نبوده، علت اینکه پس از 8 سال مجددا مورد بازجویی قرار گرفته و در بازداشت موقت نگهداری شده، چه بوده است؟
علاوه بر این، عدم عودت دو وثیقه 120 و 300 میلیون تومانی که برای مرخصی وی گرو گذاشته شده، از سوی دادگاه انقلاب مشخص نیست.
برمبنای گزارشی که در تاریخ 15 مرداد ماه امسال، 9 روز پس از دستگیری و اعتصاب غذای همزمان باطبی، از سوی دکتر حسام فیروزی پزشک معالج او منتشر شد:
به دلیل بیرون زدگی دیسکهای کمر که در اثر ضربه از سوی مامورین ایجاد گردیده، نیاز به فیزیوتراپی دائم، دارودرمانی و بررسی بیشتر جهت انجام عمل جراحی وجود دارد و در صورت عدم درمان منجر به فلج کامل اندام تحتانی میگردد.
بالا بودن میزان کلسترول، اسید اوریک، و تری گلیسیرید، در صورت عدم درمان باعث تأثیرات غیر قابل برگشت بر روی کبد، کلیه و قلب میگردد.
به دلیل مشکلات عصبی و سوء تغذیه دچار مشکلات گوارشی از جمله زخم اثنی عشر و زخم معده گردیده است. وی در زندان چندین مرتبه به عفونت ادراری و کلیوی دچار شده و به دلیل عدم رسیدگی و درمان مناسب، این بیماریها مزمن شده است.
بر طبق نظریه پزشکی موجود در پرونده، احمد باطبی به دلیل افسردگی تحمل حبس ممتد بدون مرخصی را ندارد. وی در هفته ی گذشته به دلیل حمله عصبی و تشنج در پی فشاهای روحی وارده به بیمارستان شهدای تجریش انتقال یافت اما بدون به انجام رسیدن معالجات، مجددا به زندان اوین بازگردانده شد.
گزارش پزشک معالج دال بر این است که یکی از نیم کره های مغز وی ملتهب و متورم شده و علائمی از افسردگی نیز در او دیده میشود.
با توجه به وضعیت جسمی احمد باطبی مطابق اصل 291 قانون دادرسی جنایی ایران، میبایستی دادگاه دستور دسترسی زندانی به معالجات پزشکی خارج از زندان را صادر کند.
کمیته دانشجویی گزارشگران حقوق بشر، نگرانی فزاینده خود را نسبت به شرایط بحرانی و نابسامان احمد باطبی اعلام میکند و خواهان توجه جدی و هر چه بیشتر، نسبت به وضعیت این دانشجوی زندانی میباشد.
زندانی سیاسی آزاد باید گردد

Sunday, February 11, 2007

تقاضای رييس مجلس از يونسکو برای نجات مسجد الاقصی، شکوه ميرزادگی

تقاضای رييس مجلس از يونسکو برای نجات مسجد الاقصی، شکوه ميرزادگی
يعنی آقای عادل حتی خبر پر سر و صدای فاجعه ِ سد سيوند را هم نشنيده اند؟ يعنی خبر ندارند که تنها منطقه ای که با صد در صد آرای نمايندگان کشورهای جهان به عنوان ميراث بشری و منطقه ی مقدس شناخته شده است پاسارگاد خودمان است؟ آيا شهر و آرامگاه کوروش برای ايشان به اندازه بخشی از ديوار مسجد الاقصی هم اهميت ندارد؟
آقای حداد عادل رييس مجلس شورای اسلامی امروز طی نامه ای به سازمان يونسکو، خواستار «اقدام عاجل» اين نهاد بين المللی برای جلوگيری از تخريب بخشی از ديوار مسجد الاقصی شد. در تمام طول دو سالی که کارشناسان و باستانشناسان دلسور امکان غرق شدن دشت پاسارگاد، تنگه بلاغی و تخريب آرامگاه کوروش را بارها تاييد و تاکيد کرده اند و مردمان بسياری در سراسر جهان از همه ی سازمان های جهانی و به خصوص از يونسکو تقاصای کمک کرده اند و حتی وقتی که کميسيون فرهنگی مجلس درباره خطرات سد سيوند ابراز نگرانی کرده است، آقای رييس مجلس حتی يک کلمه هم درباره ی چنين فاجعه ای سخن نگفته است اما اکنون ايشان برای تخريب بخشی از ديوار مسجد الاقصی به يونسکو نامه می نويسند و از آنها تقاضای کمک می کنند.آيا اگر شخصی علاقمند به «ميراث فرهنگی بشری» باشد ممکن است که دلش برای يک بخش از ميراث بشری، که دارای جنبه های اسلامی هست، بسوزد و نسبت به آينده ی در خطر بخش ديگری از اين ميراث، چون به قبل از پيدايش اسلام مربوط می شوند بی اعتنا باشد؟آقای عادل خطاب به مدير کل يونسکو می نويسند:«اين روزها، بر خلاف کنوانسيون‌ها و مقررات بين‌امللی مربوط به حفظ ميراث فرهنگی و تاريخی متعلق به همه بشريت، توسط رژيم اسرائيل تشديد شده است. اين عمليات غير قانونی سال‌هاست به بهانه‌های واهی در حال انجام است» آيا ايشان از فهرست بلند بالای آثار تاريخی در حال نابودی ايران خودمان نيز خبر دارند؟ يعنی، آيا هنوز آقای عادل خبر نشده اند که در چند قدمی شان پروژه ی راه آهن بخشی از تخت جمشيد جهانی را در خطر انداخته است؟ يا خبر ندارندکه در بيستون، اين اثر مهم ثبت شده در ميراث جهانی، براثر فعاليت های پتروشيمی و حفر کانال در معرض خطر است؟ آيا ايشان خبر ندارند که در شوش باستانی محوطه ای با قدمت ۱۳۰۰ سال پيش از ميلاد نابود شده است؟آقای حداد عادل چرا در کنار نگاه کردن به دور دست به کشور خودشان نظر کوتاهی نمی کنند تا ببينند که معبد باستانی چغازنبيل که ۳۵۰۰ سال عمر دارد چگونه براثر انفجار های اکتشاف نفت در حال نابودی است، يا مجسمه ی جمشيد جم و غار آدم در علسويه، دشت باستانی مغان در اردبيل، و محوطه باستانی مهم جيرفت، همگی بر اثر کاوش های حفاران غير مجاز و بر اثر بی توجهی سازمان ميراث فرهنگی به ويرانی کشيده شده اند و هر روز هم تعداد ويرانی های عمدی و غير عمدی زياد و زيادتر شده است؟چرا ايشان سری به سرزمينی که در آن زاده شده اند نمی زنند تا ببينند که محوطه های باستانی خوزستان، اين ميراث تمدن کهن ايرانيان، که بخشی از گنجينه های بشری محسوب می شوند، در حال زير آب رفتن است؟آقای عادل کجا بوده اند وقتی وزارت نيرو حريم توس و مقبره ی فردوسی را با دکل های فشار قوی برق در معرض خطر قرار داد و جريان جهانی شدنش را به تعليق دچار کرد؟ يعنی ايشان حتی رسانه های دولتی ايران را هم نمی بييند تا از تخريب جنگل های ماسوله با خبر شوند، و يا ماجرای به خطر افتادن چهار باغ و نقش جهان، که بر اثر بی توجهی کامل دولت در چنان موقعيتی قرار گرفته اند که ممکن است از ليست ميراث جهانی بيرون گذاشته شده و در ليست ميراث در خطر يونسکو قرار گيرند، به گوش ايشان هم بخورد.و بالاخره، يعنی آقای عادل حتی خبر پر سر و صدای فاجعه ِ سد سيوند را هم نشنيده اند؟ يعنی خبر ندارند که تنها منطقه ای که با صد در صد آرای نمايندگان کشورهای جهان به عنوان ميراث بشری و منطقه ی مقدس شناخته شده است پاسارگاد خودمان است؟ اگر تقدس منطقه پاسارگاد و آرامگاه کوروش بزرگ، برای شيفتگان فرهنگ جهانی به خاطر سربرکشيدن صدای آزادی و حقوق بشر از آنجاست، آيا برای ايشان نبايد کوروش به عنوان مردی که در قرآن مسلمانان بعنوان ذوالقرنين و در تورات يهوديان بعنوان مسيح خدا خوانده شده، مقدس باشد؟ و آيا شهر و آرامگاه او برای ايشان به اندازه بخشی از ديوار مسجد الاقصی هم اهميت ندارد؟ ايشان خطاب به يونسکو و مديرکل آن می نويسند: «با توجه به ... وظايف و حوزه ی صلاحيت‌ های يونسکو – که وجدان اخلاقی و فرهنگی ملل متحد محسوب می‌شود – و با توجه به ابزارهای قانونی و محکم بين‌المللی که جنابعالی در اختيار داريد، اينجانب به نمايندگی از مجلس شورای اسلامی ايران که منتخبان ملت ايرانند از شما درخواست می‌کنم با محکوم کردن اين اقدامات غيرقانونی و غيرموجه، و نيز با استفاده از همه امکاناتی که در اختيار داريد نسبت به توقف عاجل آنها و تمهيد مقدمات لازم برای جلوگيری از ادامه ی اين قبيل سياست‌های مضر برای صلح و مخرب ميراث مشترک بشری و حرمت‌های اعتقادی چند ميليارد پيرو اديان توحيدی اقدام فرمايند».آقای حداد عادل که به نمايندگی از مجلس شورای اسلامی ايران يونسکو را به عنوان وجدان اخلاقی و فرهنگی ملل متحد مورد خطاب قرار می دهند يعنی واقعاً نمی دانند که همين وجدان فرهنگی ملل متحد بوده که کوروش را اولين صادر کننده منشور حقوق بشر دانسته و نمونه ای از منشور او را زيب سالن ورودی شورای امنيت کرده است، در حالی که آرامگاه و شهر و خانه همين انسان بزرگ در خطر ويرانی است؟ آقای حداد عادل اگر ذره ای دلشان برای ميراث فرهنگی بشری می سوخت، برايشان فرقی نمی کرد که آنچه در معرض ويرانی است ديوار مسجد است يا کنشت، همانطور که برای همه ی علاقمندان واقعی ميراث فرهنگ جهانی فرقی نمی کند که آثار باستانی در خطر و قابل دفاع به کدام دين و آئينی تعلق دارند. به نظر من اين اقدام رئيس مجلس شورای اسلامی نوعی اصرار در بی اعتنايی به آثار پر اهميت ملی و بشری است و بر پايه های حساب و کتاب های کاملا سياسی گذاشته شده است. و تصور نمی کنم که در اين اقدام ايشان ذره ای احترام و عشق به ميراث های بشری وجود داشته باشد، که اگر می داشت، ايشان به عنوان رئيس خانه کسانی که مدعی نمايندگی ملت ايران هستند، به دستگاه اجرايی مملکت اجازه نمی دادند که پا در جای پای طالبان مدعی مسلمانی گذاشته و به ويرانی مهمترين گنجينه های بشری واقع شده در خاک ايران بپردازند.نهم فوريه ۲۰۰۷ ( شکوه میرزادگی )
حداد عادل و ...

Sunday, February 04, 2007

Please save pasargad

The flooding of Sivan Dam is pronounced evidence to the nullification of the human rights of the Iranian people
People of the world, People of Iran!
We think that in these sensitive moments, the duty of lovers of culture and history all through the world and Iran is to expand their endeavors and show the people of the world that all the pronouncements of IRI with regards to the preservation of historical heritages are hollow and baseless and this monstrous dam and its flooding is pronounced evidence to the nullification of the human rights of Iranian people by this government.
Our duty is to show that the government of IRI is knowingly and intentionally following the footsteps of Taliban and has bluntly embarked on the destruction of our heritage. Flooding the Sivand Dam is similar to the detonation of those bombs that exploded the ancient Buddha statues in Afghanistan.
Please save pasargad the city and mausoleum of Cyrus the great.
www.savepasargad.com